مقاله نظریه شخصیت میلون
فرمت فایل : word
تعداد صفحات :29
قسمتی از متن :
میلون معتقد است که اکثر نظریه¬های شخصیت تنها به اصولی می-پردازند که از قلمرو واحدی از شخصیت مشتق می¬شوند. طرفداران جدیدترین نظریه معتقدند که رویکرد آن¬ها آخرین سخن در زمینه شخصیت است و به زودی تمام رقیبان را کنار زده و به عنوان یک مدل علمی تمام عیار با انسجام نظری کامل در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت. روانشناسی در گذشته، در برهه¬های زمانی خاص با رویکردهای زیستی، روان¬پویشی، بین¬فردی و شناختی همراه بوده است. هر رویکردی سیلی از مقاله¬های خود را روانه مجله¬های علمی کرده و در نهایت، مانند بنیانگذارش به تاریخ پیوسته است. بعد از آن، این رویکرد به بخش مورد تأیید سنت روانشناسی تبدیل می¬شود، اما هواخواهی از آن به شدت کاهش می¬یابد.
در هر رویکرد، برخی متغیرها به عنوان بخش مرکزی و برخی به عنوان بخش پیرامونی شخصیت در نظر گرفته می¬شوند. برای مثال، فروید عقیده داشت که طبیعت انسان را می¬توان به رابطه جنسی و پرخاشگری کاهش داد. بنجامین (1986) در رویکرد خود دو قلمرو عاطفی و شناختی را در نظر گرفت. پژوهشگران عاملی اختلال¬های شخصیت را به وسیله ابعاد مشتق شده از آمار خود معنی کرده¬اند.
سر فصل ها :
شرح کوتاهی از زندگی¬نامه تئودور میلون
تألیفات
مقدمه
بنیادهای تکاملی شخصیت
خلاصه¬ای از مدل یادگیری تکاملی ـ اجتماعی میلون
قطب¬بندیهای شخصیت از دیدگاه تکاملی میلون
بقا: صیانت زندگی و بهبود زندگی (قطب¬بندی درد ـ لذت)
انطباق: سازش بوم¬شناختی و تغییر بوم¬شناختی (قطب¬بندی منفعل ـ فعال)
تولید مثل: پرورش نسل و تولید نسل (قطب¬بندی خود ـ دیگری)
تفکر انتزاعی: قطب¬بندی احساس ـ تفکر
مراحل تکاملی میلون
طبقه¬بندی تشخیصی شخصیت ـ محور میلون
استخراج اختلال¬های شخصیتی از نظریه
شکل¬های فرعی شخصیت