ثروتمندترین مرد روی زمین در حال حاضر، یعنی بیل گیتس، زندگی پر از نکات
جالب توجه داشته و دارد. تا کنون بارها در باره جنبه های عمومی زندگی گیتس
سخن ها گفته شده و در مورد روشها و تاکتیک های وی در مایکروسافت نیز بسیار
بحث و مجادله بوده است. اما جنبه هایی از زندگی گیتس وجود دارد که کمتر
کسی از آنها مطلع است.
بیل گیتس را باید رهبر کارآفرینان دیجیتالی جهان دانست . ویلیام هنری
گیتس سوم مشهور به بیل گیتس، در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در سیاتل، مرکز ایالت
واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. در مورد گیتس نکات و برخی افسانه ها نیز وجود
دارد که اساسا بی پایه هستند و همچنین نکات و مسائلی در مورد زندگی وی هست
که کمتر از آنها اطلاعات در دست است.
بر خلاف باور عمومی، بیل گیتس یک زندگی از فقر به ثروت نداشته است. گیتس
در خانوادهای به دنیا آمد که از تاریخی غنی از تجارت، سیاست و خدمات
اجتماعی سرشار بود. پدر پدربزرگش شهردار و نماینده مجلس ایالتی بود،
پدربزرگش معاون رئیس کل یک بانک ملی بود و برای نوه اش (بیل گیتس) میلیون
ها دلار پس انداز کنار گذاشته بود. پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل
دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل و مادر او آموزگار مدرسه و یکی از
اعضا هیئت مدیره یونایتد وی اینترنشنال (United Way International ) بود که
در امور خیریه نیز فعالیت داشت.
بیل گیتس در این خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد. گیتس
در کودکی بیشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ خود گذراند و از او تأثیر
بسیار گرفت. از اول زندگیاش، جاه طلبی و بلندپروازی و حس رقابت از او
میبارید؛ همان عواملی که نیاکانش را به بالاترین مدارج حرفهای شان
رسانده بود.
گیتس که دانشآموزی برجسته و باهوش بود برخلاف بیشتر کودکان باهوش، به
نظر میرسید که در هر کاری که انجام میدهد بینظیر است. شور و شوق وی برای
بردن و برنده شدن از همان سنین اولیه معلوم و آشکار بود. در
لیک ساید، در مدرسه خصوصی و نخبهگرای سیاتل که برخی از تیزهوشترین
دانشآموزان را در وست کوست آمریکا جذب میکند عشق وی به ریاضیات سبب
دلبستگی و اشتغال ذهن او به کامپیوتر گردید. حتی در لیک ساید، بیل گیتس
برجسته و ممتاز بود. از اینرو بچهها سربهسر او میگذاشتند زیرا او
آشکارا خیلی باهوشتر از بقیه دانشآموزان بود. به
طوری که جیمز والاس و جیم اریکسون در کتابشان به نام هارد درایو خاطرنشان
میکنند: «حتی در محیطی مثل لیک ساید که بچههای باهوش در خور احترامند،
دانشآموزی به تیزهوشی گیتس از سوی تعدادی دیگر از دانشآموزان مورد تمسخر
قرار میگیرد.»
بنابه گفته یکی از همکلاسیهای گیتس که اکنون یک معمار برجسته در سیاتل
است: «گیتس اغلب با بچهها در اتاق کامپیوتر معاشرت میکرد.» او از نظر
اجتماعی بیعرضه و در بین دیگران معذب بود. ذهن این پسر کاملا مشغول علاقه
او به کامپیوتر بود. به
ندرت دیده میشد که تنیس بازی کند. در ابتدا من از گیتس و سایرین در اتاق
کامپیوتر ترس داشتم و تا حدی حتی آنها را به صورت بت در میآوردم. ولی بعدا
متوجه شدم که آنها به قدری احمق هستند که نخواستم دور و بر آنها باشم.
بخشی از علتی که من از کار کامپیوتری خارج شدم آنها بودند… آنها از نظر
اجتماعی خیلی خشک و متکبر بودند و من واقعا نمیخواستم که اینطوری باشم.»
آیا مصداق ضربالمثل «گربه که دستش به گوشت نمیرسد میگوید بو میدهد»
نیست؟ شاید اینطور باشد. ولی آشکارا گیتس و همکلاسیهایش استثنایی بودند
حتی طبق استانداردهای لیک ساید. تا سال سوم دبیرستان گیتس از نظر
کامپیوتربازان جوانتر لیک ساید چیزی در حد یک کارشناس کامپیوتر محسوب
میشد. او اغلب در اتاق کامپیوتر ساعتها جلسه دادگاه برگزار میکرد و
داستانهایی درباره مزاحمان بدنام کامپیوتری بیان میکرد.
گیتس و برخی از دوستان کامپیوتریش گروه برنامهنویسان لیک ساید را که
اختصاص به یافتن فرصتهای پولسازی برای استفاده از مهارتهای تازه به دست
آمده برنامهنویسی کامپیوتر داشت تشکیل دادند. اکنون
الگویی در حال پیدایش بود. همانطور که بعدا گیتس اظهار داشته: «من طرح
دهنده بودم. من فردی بودم که گفت بیایید دنیای واقعی را فراخوانیم و سعی
کنیم که چیزی را به آن بفروشیم.» در آن موقع او ۱۳ ساله بود.
در دبستان به سرعت از همسن و سالانش در تمام دروس به ویژه ریاضیات و
علوم جلو افتاد. والدینش که این وضعیت را دیدند، او را در یک مدرسه معروف
به نام لیکساید ثبت نام کردند. در همین جا بود که هسته
اولیه مایکروسافت شکل گرفت. قضیه از آن جا شروع شد که در بهار ۱۹۶۸ مدرسه
تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیدهای جدید که تازه داشت در دنیا شکل
میگرفت، یعنی رایانه، آشنا کند. رایانهها
هنوز بزرگ تر و گران تر از آن بودند که مدرسه بتواند یکی از آنها را
بخرد. برای همین مدرسه یک صندوق گذاشت و گفت که برای اجاره یک سال رایانه
DECPDP -۱۰ ساخت جنرالالکتریک، کمک کنید.
پول زیادی بیشتر از هزینه اجاره یک سال جمع شد. اما مدرسه جذابیت این غول الکترونیکی را برای بچهها دست کم گرفته بود.
این بچهها، بیل گیتس، پل آلن که دو سال از گیتس بزرگ تر بود و چند تای
دیگر از رفقا بودند که همه الان برنامه نویسان ارشد مایکروسافت هستند.
آنها روز و شب شان را توی اتاق رایانه مدرسه میگذراندند. خیلی
نگذشت که معلمان از دست آنها شاکی شدند. آنها نه درس میخواندند و نه
مشق مینوشتند. بدتر از همه این که تمام زمان اجاره رایانه را تنها در عرض
چند هفته تمام کردند. در پاییز ۱۹۶۸ شرکت مرکز رایانه (Computer Center )
دفتری در سیاتل باز کرد.
گیتس جوان که وقتش را این چنین صرف میکرد والدینش را نگران سرگرمی جدید
پسرشان نمود. برای مدتی فعالیتهای او را از ترس اینکه مبادا لطمهای به
درسش بزند متوقف کردند. تقریبا به مدت یکسال تمام، گیتس امتناع نمود. به
عنوان نشانهای از اشتهای سیریناپذیر وی به دانش، توجه خود را به
موضوعهای دیگر معطوف کرد. در این دوره، او شماری زندگینامه از جمله
زندگینامه ناپلئون و فرانکین روزولت را خواند. او گفت میخواستم بدانم که
شخصیتهای بزرگ تاریخ چگونه فکر میکردند. او
همچنین کتابهای مربوط به کسب و کار، علوم و رمان را مطالعه نمود. یکی از
کتابهای مورد علاقه وی «گیرنده در چاودار» نام داشت که او بعدا گزیدههای
بلندی از کتاب را برای دوستهایش از بر خواند. هلدن کالفیلد که شخصیت اصلی
بود یکی از قهرمانهای او شد. ولی اجالتا هرگونه طرحی را که بیل جوان ممکن
بود برای تشکیل یک شرکت نرمافزاری با دوست دبیرستانیاش و رفیق
کامپیوتربازش به کار برد موقتا متوقف گردید. والدینش اصرار داشتند که او
باید به دانشگاه برود؛ آنها احساس میکردند که همراه بودن او با دانشجویان
دیگر برایش خوب است.
بچهی یکی از کارمندان ارشد این شرکت در مدرسه لیک ساید درس میخواند.
برای همین، این شرکت رایانهای را با زمان محدود در اختیار این مدرسه قرار
داد. گیتس و بقیه بچهها به سرعت سراغ این رایانه رفتند. هکرهای
جوان چند بار دزدکی وارد سیستم شدند و نرم افزارهای امنیتی آن را خراب
کردند. بدتر از همه این که فایلهایی را که زمان استفاده آنها از رایانه
در آن ثبت شده بود، دستکاری میکردند، اما گند قضیه درآمد و شرکت هم آنها
را از استفاده از رایانه محروم کرد. اما مخ صاحبان این شرکت کار
میکرد وآنها گیتس و آلن را استخدام کردند.
رابطه نزدیک و فنی قابل توجه با آلن به مدت دو سال درسالهای آخر
دبیرستان به نظر میرسد که در این زمان گسترش یافته باشد. نقش آلن در
داستان مایکروسافت و در محفل کوچک طرفداران لیک ساید که شرکت استخدام نموده
اغلب دست کم گرفته میشود. گیتس،
آلن، کنت ایوانز و ریچارد ویلند- دو عضو دیگر گروه برنامهنویسان لیک
ساید- اغلب در تمام طول شب ابتدا به یک کامپیوتر کوچک (Minicomputer) که
مالک آن جنرال الکتریک بود متصل بودند و بعدا به کامپیوتر شرکت کامپیوتر
سنتر متصل گردیدند گاهی اوقات تا ساعات اولیه صبح به خانه نمیرسیدند.
اواخر ۱۹۶۸ بود که بیل گیتس، پل آلن و دو نفر دیگر، گروه برنامه نویسان
لیک ساید را تشکیل دادند. آ نها که حالا سرشان به سنگ خورده
بود، تصمیم گرفتند به جای هک، یک کار درست و حسابی بکنند.
شرکت مرکز رایانه هم از آنها خواست که حالا که به اشکالات امنیتی
رایانه ما پی بردید، آنها را درست کنید. در عوض، آنها وقت نامحدودی را
میتوانستند با این رایانه سر کنند. برای آنها واقعا اغواکننده بود. اواخر
سال ۱۹۶۹ شرکت مرکز رایانه دچار مشکل مالی شد و بچههای گروه برنامه نویسی
لیک ساید باید جول و پلاسشان را جمع می کردند. آنها با هر تقلایی بود،
یک رایانه در دانشگاه واشنگتن، جایی که پدر پل آلن کار میکرد پیدا کردند.
گروه دوباره تشکیل شد و اولین سفارش اش را گرفت: نوشتن یک برنامه برای لیست
حقوق یک شرکت.
ضریب هوشی بالا و شور و شوق زیاد گیتس ورود او را به دانشگاه هاروارد
حتمی نمود. در پاییز سال ۱۹۷۳ بدون این که سمت و سوی واقعی او مشخص باشد
وارد معتبرترین محل یادگیری یعنی کمبریج، ماساچوست گردید. اما
قلبش را بیرون دانشگاه کنار رایانه اش جا گذاشته بود. گیتس که شب تا صبحش
کنار رایانه و با پل آلن میگذشت، صبح تا شب سر کلاس در حال چرت زدن بود.
وقتی سال دوم دانشگاه بود یک مسئله ریاضی پیچیده را حل کرد که توسط یک
ژورنال آکادمیک به چاپ رسید و تا ۳۰ سال بعد به عنوان بهترین راه حل برای
آن مسئله شناخته میشد. بعدا او گفت که هاروارد رفت تا از افرادی که
باهوشتر از او بودند چیز یاد بگیرد، ولی بعداز آن دلسرد و ناامید شد.
گیتس با انتخاب اولیه حقوق به عنوان رشته اصلی دانشگاهی، شاید انتظار
داشت که رد پای پدر حقوقدانش را دنبال کند، ولی درواقع او علاقه چندانی به
حرفه حقوق نداشت و پدر و مادرش در مورد اینکه پسر سرسخت آنها راه خود را
خواهد یافت کمی شک داشتند. با وجود این، در رویاهای پرهیجان خود، هیچکدام
از آنها نمیتوانستند تصور کنند که چه راهی در پیش روی پسرشان خواهد بود.
همچنان که معلوم شد گرفتن مدرک از هاروارد مدنظر او نبود. در سال ۱۹۷۵ در
حالی که هنوز در دانشگاه بود، گیتس برای یک نسخه از زبان بیسیک (Basic) که
نوعی زبان اولیه در برنامهنویسی کامپیوتر است بار دیگر گروه خود را با پل
آلن تشکیل داد.
بالاخره پل آلن، او را راضی کرد که آنها باید یک شرکت مستقل رایانهای
بزنند، اما بیل گیتس مردد بود که دانشگاه را کنار بگذارد یا نه. تا
این که یک روز پاییزی ۱۹۷۴، آلن طرح جلد مجله پاپیولار الکترونیکس را دید:
آلتیر ۸۰۸۰، نخستین ابزار میکرورایانهای دنیا با مدلهای بازرگانی دست و
پنجه نرم میکند. بعدازظهر همان روز گیتس و آلن دو جوان آس و پاس و علاف که
روزشان را با رایانه میگذراندند، تصمیمشان را گرفتند:
ما بازار رایانههای خانگی را به دست میگیریم.
گیتس در سال ۱۹۷۷ با توجه به آمادگی دنیای جدید تصمیم گرفت که هاروارد
را رها کند و به طور تمام وقت در شرکت کوچک نرمافزار کامپیوتر که با دوستش
تاسیس کرده بود کار کند. این شرکت مایکروسافت نامیده شد. او در هاروارد با
استیو بالمر (Steve Ballmer ) که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت
است آشنا شد.
از ترک تحصیل در دانشگاه هاروارد تا شرکت کامپیوتری
چند روز بعد، گیتس با شرکت MITS تماس گرفت و گفت که برای رایانه آلتیر
یک نرم افزار به نام بیسیک نوشتهاست. اما فقط خودش و آلن میدانستند که
این لافی بیش نبوده است.
آنها حتی یک خط برنامه هم ننوشته بودند. آنها حتی یک آلتیر ۸۰۸۰ را هم
ندیده بودند. از وقتی که شرکت چراغ سبز به آنها نشان داد تا روزی که
آخرین خط برنامه بدون Error اجرا شد، فقط ۸ هفته طول کشید. فردای آن روز
آلن به دفتر MITS رفت و برنامه را نشان داد. اما نکته جالب این بود که
آنها این برنامه را با رایانه مدرسه لیک ساید نوشته بودند و حالا برنامه
داشت روی یک آلتیر ۸۰۸۰ بدون کوچک ترین اشتباهی کار میکرد. آلن
آن موقع برای اولین بار تازه یک آلتیر ۸۰۸۰ را از نزدیک میدید!
آلن حقوق برنامه Basic را به MITS فروخت. آنها داشتند نخستین سنگ بنای نرم
افزارهای رایانههای خانگی را پی ریزی میکردند. بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به
همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام مایکروسافت با شعار «در
هر خانه یک رایانه» ایجاد کرد. مایکروسافت انواع زبانهای برنامه سازی را
برای رایانههای مختلف تولید میکرد.در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند
داشت که شبانه روز بشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲٫۴ میلیون دلار در
سال بود. گیتس و مایکروسافت عمدتا جدا نشدنیاند.
بیل ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺒﺮﺩ، ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﺑﺪ ﺩﻫﺎﻧﯽ ﻭ
ﺑﺪﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ . ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﮔﺎه در ﺍﯾﻦ ﺑﺪﮔﻮﯾﯽ
ﻫﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ . ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎ ﻭﯼ ﺁﺷﻨﺎ ﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
ﺑﯿﻞ ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪﯼ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﮔﺎه ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺻﯽ ﺭﺍ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻗﺮﺍﺭ
ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻫﻤﻮﺍره ﺭﻭﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺪه ﻫﺎ ﻭ ﻓﮑﺮﻫﺎ ﺩﺍﺷﺖ. ﻋﻼﻗﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺳﻮﺍﺭﯼ
ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﻻ ﺩﺍﺷﺖ. ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺧﻮﺩ ﺩﺭد ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺳﺮﻋﺖ
ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭﮐﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻞ ﻭ ﻓﺼﻞ ﻗﻀﯿﻪ ﺷﺪ .
یک بار ﺩﺭ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭﺕ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ Send the bill to
Bill : (ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺗﻌﻤﯿﺮﺍﺕ ﺭﻭ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﯿﻞ ) . ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﺩﺭ
ﺳﯿﺎﺗﻞ ﺷﻬﺮﺕ ﺩﺍﺷﺖ .
ﺩﺭ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻧﺘﺮﺱ ﻭ ﺟﺴﻮﺭ ﺑﻮﺩ . ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺁﻟﻦ ﺑﻪ
ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎه ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺳﺎﻧﻔﺮﺍﻧﺴﯿﺴﮑﻮ ﻧﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﯿﻞ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
ﻓﺸﺮﺩﻥ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺘﺮﻝ Jetway ﮐﺮﺩ . ﺟﺎﻟﺐ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻥ، ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩ !
ﺑﯿﻞ ﮔﯿﺘﺲ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﻮﺥ ﻃﺒﻊ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻭﯾﺪﺋﻮﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ
ﺷﺒﮑﻪ ﯾﻮﺗﯿﻮﺏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭه ﺷﺒﮑﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ Reddit ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻮﮎ ﻫﺎ ﻭ
ﻟﻄﯿﻔﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺑﻮﺩ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﮎ ﻫﺎ ﺍﺷﺎﺭه ﺑﻪ ﮐﺪ ﺭﻧﮓ ﻗﺮﻣﺰ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺷﺎﺭه ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ.
ظهور مایکروسافت هم سریع بود و هم بیوقفه. گیتس
به زودی ثابت کرد که فردی است با درک مفاهیم فنی همراه با غریزههای عالی
بازرگانی. هنگامی که بیماری باعث شد که آلن شرکت مایکروسافت را در اوایل
دهه ۱۹۸۰ ترک کند، جایگاه گیتس به عنوان رهبر محکمتر شد. در نیمه دوم دهه
۱۹۸۰، شرکت مایکروسافت محبوب مرکز معتبر مالی وال استریت (Wall Street)
گردید. از بهای سهام ۲ دلار در سال ۱۹۸۶، سهام مایکروسافت تا نیمه اول سال
۱۹۹۶ به ۱۰۵ دلار افزایش یافت و گیتس را میلیاردر و بسیاری از همکارانش را
میلیونر کرد.
اما افزایش بهای سهام شرکت مایکروسافت خبر از یک نظم کسب و کار جدید جهانی
میداد. تام پیترز کارشناس مدیریت میگوید هنگامی که ارزش بازار مایکروسافت
از ارزش بازار شرکت جنرال موتورز تجاوز نمود دنیای تجاری دگرگون شد. در
خلال نوشتن این کتاب در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۹۸، ارزش شرکت مایکروسافت در
بازار از ارزش شرکت بزرگ جنرال الکتریک (GE) فراتر رفت و بزرگترین شرکت
آمریکا گردید که ارزش آن در بازار به ۲۶۲ بیلیون دلار رسید.
در سال ۱۹۸۰ شرکت آیبیام برای اینکه از بازار رایانههای شخصی عقب
نماند تصمیم گرفت تا رایانه خود را که PC نام گرفت و رایانههای امروزی نیز
مبتنی بر آن هستند، بسازد و وارد بازار کند. آیبیام تصمیم گرفت تا کار
نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این
بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و آیبیام قراردی با شرکت
کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با رایانههای شخصی آیبیام
تولید کند.
رایانههای جدید آیبیام از پردازندههای ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل
استفاده میکرد. بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود
به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت. در آن زمان شخصی بنام تیم پاترسون در
کارگاه خانه خود یک رایانه ۱۶ بیتی کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل
ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS ۸۶ را برای آن انتخاب کرده بود. بیل
گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS ۸۶ را با قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد. بیل
گیتس و پل آلن سیستم DOS ۸۶ را متناسب با رایانههای شخصی آیبیام تغییر
دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودند و از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶
بیتی ساختند.
مایکروسافت این سیستم عامل را اماس-داس نامید. MS-DOS بر روی
رایانههای شخصی آیبیام جای گرفتند و آیبیام درصدی از فروش رایانههای
PC خود را برای استفاده از MS-DOS به مایکروسافت میپرداخت. و رفته رفته
امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS بنیان نهاده شد. بعدها مایکروسافت
با تولید سیستم عامل گرافیکی ویندوز و محصولات موفق دیگر گامهای بزرگتری
بسوی موفقیت برداشت. طبق آخرین آمار بیش از ۹۱ درصد از دارندگان رایانههای
شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت استفاده میکنند.
به گزارش سایت فوربس که از معتبرترین سایتهای ارائه دهنده ی آمارهای
اقتصادی در جهان است، درحال حاضر (سال ۲۰۱۵) بیل گیتس با دارایی بیش
از ۷۹.۲ میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شده است. این
در حالی است که چند باری این مقام را از دست داده بود، ولی هم اکنون بار
دیگر در سال ۲۰۱۵ لقب ثروتمندترین مرد سیاره ی زمین را به نام خود زد تا ۱۶
سال از ۲۱ سال اخیر را در صدر جدول ثروتمندان جهان تکیه بزند.
لیست میلیاردرهای جهان در سال ۲۰۱۵ در وبسایت فوربس
یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد باهوش
در این شرکت است. گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت
میکرد. او به قدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک
نمیکرد و به همراه کارمندان خود بسختی برروی پروژههای مختلف و
سفارش مشتریان کار میکرد.
گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر
(متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹) بودهاست. بیل گیتس راه مادر
خود را ادامه داد و بهمراه همسر خود چندین موسسه خیره در سراسر دنیا تأسیس
کرد. هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
بیل گیتس علاقه دارد تا ظرف های شام را شخصا بشوید. وی یکجا توضیح داده
است که: معمولا دیگران در کار ظرفشویی من داوطلبانه کمک میکنند اما من دوست
دارم به روش خودم آنها را بشویم
ﺗﺨﻤﯿﻦ ﺯﺩه ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ بیل گیتس ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺣﺪﻭﺩ ۱۰۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺻﺮﻑ ﮐﺮﺩه ﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻨﯿﺎﺩ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﮔﯿﺘﺲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻭﯼ
ﺷﺨﺼﺎ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﻭ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﭘﺮﻭﮊه ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ
ﺍﻧﺮﮊﯼ ﭘﺎﮎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻓﻘﯿﺮ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯿﺎﻧﻪ ﻣﺒﺎﻟﻎ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺭﺍ
ﺻﺮﻑ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭﯼ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ
ﺧﺮﺝ ﺧﻮﺩ ﭘﻮﻝ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺧﯿﺮ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭلی ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻣﯿﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ
ﺷﺎﯾﺎﻥ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ ﻭ ﻻﯾﻖ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
بیل گیتس چگونه میلیاردر شد؟
گیتس ۵۵ ساله ثروت ۷۹.۲ میلیارد دلاری خود را بیش از هر چیز مدیون
تاسیس شرکت مایکروسافت به همراه پاول آلن و موفقیت فزآینده این شرکت است.
وی که در مایکروسافت به عنوان مدیر اجرایی و رییس بخش طراحی نرمافزار کار
کرده است، زمان زیادی بعنوان بزرگترین سهامدار این شرکت به حساب میآمد. ﺩﺭ
ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭﯼ ﻧﯿﺴﺖ . بیل گیتس در سال
۲۰۰۰ از مدیریت اجرایی مایکروسافت کنارهگیری کرد، اما مقام ریاست خود را
حفظ کرد و به عنوان رییس بخش طراحی نرمافزار به کار خود ادامه داد. وی
به تدریج مسوولیتهای خود در مایکروسافت را به ری اوزی طراح نرمافزار
و کرییج ماندی از بخش تحقیقات و استراتژی این شرکت منتقل کرده است. در ۲۷
ژانویه ۲۰۰۸ گیتس آخرین روز کار تمام وقت خود در مایکروسافت را گذراند و از
آن پس تنها در مورد پروژههای کلیدی به مایکروسافت مشاوره میدهد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ
ﮔﯿﺘﺲ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﻬﺎﻣﺪﺍﺭ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻣﺘﻤﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﻭﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﻬﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﻭ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺳﺖ . ﻣﺎﯾﮑﻞ ﻻﺭﺳﻦ، ﻣﺪﯾﺮ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ ﮔﯿﺘﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺳﺮﯼ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﺧﺼﻮﺹ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ.
ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺘﻤﺎﺩﯼ ﺳﻬﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ۲۰۱۴ ﺍﺳﺘﯿﻮ ﺑﺎﻟﻤﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﻬﺎﻣﺪﺍﺭ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﻮﺩ.
در حال حاضر گیتس بیشتر وقت خود را در موسسه بیل و ملیندا گیتس
میگذراند. این موسسه که در سال ۲۰۰۰ تاسیس شد، بر فعالیتهای خیریه و
همچنین تامین مالی پروژههای تحقیقاتی، تمرکز دارد.
چند قصر در فرانسه؛ چندین جزیره در منطقه کارائیب؛ هواپیماهای جت شخصی؛
حساب های شخصی حاوی ۳.۲۷ تریلیون دلار و… مجموع سرمایه ای است که اعضای
لیست۴۰۰ Forbes آنها را در اختیار دارند و هرآنچه که روی کره خاکی اراده
کنند را می توانند به راحتی بخرند.
کارشناسان مرکز فوربس که همه ساله لیست ثروتمندترین افراد روی زمین را
منتشر می کنند، در آخرین بررسی های خود به این نتیجه رسیده اند بسیاری از
اشخاصی که نام آنها در لیست ۴۰۰ Forbes منتشر شده است، بیش از برخی کشورهای
دنیا پول دارند و به عبارت دیگر، می توانند این کشورها را با تمام دارایی
ها و سرمایه هایش نقداً خریداری کنند.
بیل گیتس مدیرعامل بزرگ ترین شرکت تولیدکننده نرم افزار دنیا موسوم به
مایکروسافت که ثروتمندترین فرد جهان محسوب می شود و هم اکنون عنوان
پولدارترین آمریکایی را به خود اختصاص داده است، هم اکنون ۷۹.۲ میلیارد
دلار سرمایه دارد. این
مبلغ از میزان تولید ناخالص ملی (DP) حدود ۱۴۰ کشور جهان نیز بیشتر است
که از جمله این کشورها می توان به کاستاریکا، السالوادور، بولیوی و اروگوئه
اشاره کرد. این در حالی است که سرمایه کنونی شرکت مایکروسافت تنها با
مجموع تولید ناخالص ملی تانزانیا و برمه برابری می کند.
منزل بیل گیتس
خانه بیل گیتس یکی از مدرن ترین و گران ترین خانه های جهان محسوب می شود
که در کنار یک تپه زیبا رو به دریاچه واشنگتن بنا شده است. بیل گیتس این
خانه را در سال ۱۹۸۸ به مبلغ ۲ میلیون دلار خریداری کرد. صاحب این عمارت
که با نام ویلیام هنری بیل گیتس سوم نیز شناخته می شود، پس از خرید این
ملک، شروع به ساخت آن نمود که آن را در زمینی به مساحت ۶۶۰۰۰ فوت مربع
معادل با ۶۱۰۰ متر مربع ساخته و کار ساخت آن نیز هفت سال به طول انجامیده
است. قسمتهایی از خانه با درختان صنوبر داگلاس ۵۰۰ ساله ساخته شده و زمانی
در این خانه تعداد ۳۰۰ نفر به کار مشغول بودند که تعداد ۱۰۴ نفر آنها در
قسمت های کامپیوتر و الکترونیک منزل کار می کردند.
قیمت تخمینی این عمارت چیزی حدود ۱۵۴ میلیون دلار می باشد که هزینه ی اجاره ی ماهیانه ی آن، چیزی در حدود ۸۷۸ هزار دلار خواهد بود.
ساخت این خانه به گونه ای انجام گرفته که از دمای محیط اطرافش برای تنظیم حرارت موثر تر بهره می برد.
از نکات قابل توجه این خانه، روشن شدن اتوماتیک چراغ ها در هنگام ورود
به منزل، قرار داشتن بلندگوها داخل دیوار تمامی اتاق ها و وجود پنل لمسی
است که به واسطه آن می توان تمامی وسایل از گیرنده تلویزیون گرفته تا سیستم
تغییر دما و میزان تابش نور را کنترل کرد.
از خصوصیات دیگر این منزل آن است که به محض ورود هر مهمان یک microchip
به سینه او نصب می گردد، این تراشه اطلاعاتی را ارسال می کند که بر اساس آن
ایرکاندیشن و الکتریسیته ، دما و سایر احتیاجات شرایط خانه در محل سکونت
مهمان ، با سلیقه و خواست مهمان و متناسب با بدن ملاقات کننده، مرتبا بصورت
اتوماتیک تنظیم می گردد.
در ضمن از مجموعه ای از نمایشگرهای کامپیوتر برای تزئین دیوار های خانه
به ارزش تقریبی ۸۰۰۰۰ دلار مورد استفاده قرار گرفته تا تمام دکوراسیون و
آثار هنری در قسمت اقامت مهمان مطابق با سلیقه شخصی مهمان بلافاصله بعد از
لمس یک دکمه تغییر کنند. منابع تصویری و آثار هنری در دستگاههای ذخیره سازی
به ارزش ۱۵۰۰۰۰ دلار نگهداری می شوند. هر یک از دستگیره های درهای این خانه ۲۰۰۰ دلار ارزش دارد.
در تمام قسمت های این خانه حتی درون دیوارهای سنگی دوربین های مخفی کار
گذاشته شده است ، درختی که قبلا در زمین این خانه وجود داشت و مورد علاقه
بیل گیتس می باشد مرتبا بوسیله کامپیوتر و سایر تجهیزات الکترونیکی مراقبت
می شود و آب و کود و محیطش بصورت اتوماتیک کنترل میگردد.
در زیر زمین این خانه یکی از مجهز ترین سالن های سینما در جهان برای
استفاده شخصی بیل گیتس و مهمانانش ساخته شده است ، هنگامی که او میخواهد به
منزل مراجعه کند آب وان حمامش بطور اتوماتیک در وان ریخته می شود و حرارت
آن مطابق با نظر او ثابت می ماند ، در ضمن قسمت اعظم این خانه در زیر زمین
ساخته شده تا ظاهرا زیاد بزرگ بنظر نرسد.
از نکات جالب توجه، پرداخت مبلغ ۳۵۰۰۰$ بعنوان هزینه ی یک تور گردشی در این عمارت توسط افراد علاقه مند می باشد.
بر اساس تحقیقات موسسه ملی خانه سازان آمریکا، میانگین متراژ خانه های
این کشور کمی بیش از ۲۰۰۰ فوت مربع است؛ اما خانه گیتس به همراه فضای باز
آن ۳۰ برابر خانه یک شهروند معمولی آمریکا است. دلیل کوچک به نظر رسیدن
خانه این است که بیشتر خانه در زیر زمین و داخل تپه مجاور قرار دارد. البته
قسمت های زیرین خانه از دید ماموران مالیات خارج نمانده و همین موضوع باعث
افزایش قابل ملاحظه مالیات خانه وی شده است. مالیات پرداختی این خانه توسط
بیل گیتس به سالانه بیش از یک میلیون دلار می رسد.
همچنین استخر ۱۸ متری آن در یک ساختمان جداگانه واقع شده است که افراد
در آن میتوانند در محیطی با دیوارهای شیشه ای شنا کنند تا منظره ای از تراس
نیز قابل دید باشد. دو حمام به همراه چهار دوش قفلی برای استفاده ی
شناگران نیز تعبیه شده است.
سالن بدنسازی به مساحت ۲۵۰۰ فوت مربع ساخته شده و شامل سونا، اتاق بخار، حمام و اتاقهای رختکن جداگانه برای زنان و مردان است.
اتاق پذیرایی ظرفیت میزبانی از ۱۵۰ صندلی برای ضیافت شام را دارد،
همچنین یک صفحه نمایش ۲۲ فوتی روی دیوار برای تماشای تصاویر توسط میهمانان
نصب شده است. این خانه همچنین دارای ۲۴ حمام است که ۱۰ حمام با امکانات
کامل است و برای استفاده ی میهمانان در جشن ها تعبیه شده اند.
شش آشپزخانه در نقاط مختلف ساخته شده تا کارمندان و آشپزان آمادگی رویارویی با هر مناسبتی را داشته باشند.
طراحی خانه بیل گیتس را معمار معروفی به نام جیمز کوتلر وابسته به گروه
طراحی Bohlin Cywinski Jackson به عهده داشته است. پارکینگ این ساختمان
گنجایش ۳۰ اتومبیل به صورت همزمان را دارد. داخل پارکینگ اختصاصی بیل گیتس
می توان اتومبیل های شخصی وی مانند Porsche 911 Convertible ساخت سال ۱۹۹۹ و
Porsche 959 Coupe مدل سال ۱۹۸۸ را یافت.
گیتس یک اتومبیل دیگر به نام Lincoln Continental مدل سال ۱۹۹۸ نیز دارد
که به علت آمار تصادف بالای این نوع اتومبیل، رانندگی با آن ممنوع است اما
بیل گیتس دارای اجازه نامه ای است که به وسیله رئیس جمهور سابق آمریکا،
بیل کلینتون امضا شده و به واسطه آن هیچ نوع منع قانونی برای استفاده از
این اتومبیل برای او وجود ندارد.
در ادامه می توانید تصاویری را از دکوراسیون داخل و نمای بیرون این خانه
ی رویایی را که توسط ام ال مارکتینگ برای شما مخاطبان عزیز گردآوری شده،
مشاهده نمایید.
در بین دارایی های بیل گیتس، مجموعه ای از دست نوشته های لئوناردو
داوینچی موجود است که او در سال ۱۹۹۴ به مبلغ ۳۰.۸ میلیون دلار در یک حراجی
خریداری کرد.
پدیده گیتس
بیل گیتس در سن ۴۳ سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن ۲۰ سالگی
تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود ۸۵ بیلیون
دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت
صرف شده) و ثروت او به اندازهای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل
ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمیانگیزاند.
گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری میباشد. دوستان و
آشنایان از قدرت پول وی شگفتزده شدهاند و این شگفتزدگی موجب سرگرمی
متداول دربارها و رستورانها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری
دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسهانگیز است. درواقع، افراد بازرگان
خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس
فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برقآسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی
موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از
رهبران تجاری قرار دارد. میتوان
آنها را آدمهای غیرحرفهای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها
چیزهایی را میدانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم.
آنها نیروی بالقوه فنآوری جدید را به گونهای درک میکنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمیتوانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمیکنیم خیلی خیلی زیرکاند و این زیرکی همه ما را ناراحت میکند.
وقتی که نوبت به آینده میرسد آنها آن را به دست میآورند ولی ما به دست
نمیآوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبهگراست
نشانهای از رهبران آتی میباشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است
احتمالا میتوان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon
Valley) نامید. از نظر برخیها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و
تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو
نظر غیرمتعارف به نظر میرسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه
قدرتمند میباشد.
با همه این احوال، حافظه ضعیف میشود، امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در
مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدستر تلقی میکنیم. ماهیت قدرت چنین است.
یعنی ما از آنچه کمتر درک میکنیم ترس بیشتری داریم.
شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکدههای بازرگانی
نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت
مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت
هستند. شاید
هم احساس حقارت و بیاعتنایی میکنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن
تحصیل حقوق میکرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی
مدیران اجرایی سنتی را ترجیح میدهند.
پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم میسازد به کجا باید
مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در
این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس
در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن
خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.»
سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ میکند
احتمالا نفوذی است که او بر زندگیهای ما دارد. در حالی که قدرت غولهای
پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرمافزاری مایکروسافت
چنگهای خود را در هر حوزهای از زندگی ما گسترانده است.
سلطانهای رسانهای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت میکنند زیرا آنها
قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامهها و تلویزیونهایمان ظاهر میشود
کنترل میکنند. ولی نفوذ افرادی که نرمافزار را مینویسند غیرقابل
پیشبینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونهای
است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ
میکند. از اینکه ما از تسلط بازار نرمافزاریاش احساس ناراحتی کنیم
تعجبی ندارد. اینکه از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفتآور
نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا
میکنند؟
ولی در شرایط هوچیگری و ضدهوچیگری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او
فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و
مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمنتردرباره مردی وجود دارد که
میتوانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کنارهگیری نماید یا بازنشسته
شود ولی ترجیح میدهد که بیشتر روزها ۱۶ ساعت در روز کار کند.
داستانها در مورد گیتس ریاضیدان نابغه و برنامهنویس کامپیوتر و درباره
سایر گیتسها، بازرگان بیرحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان
بیرون میرود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال
میتوان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا میماند یک
تصویر به مراتب پیچیدهتر است.
این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه
تجاری و شور و شوق وسوسهانگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی
است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار
قبلا به خود دیده است.
آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد میکند الگویی جدید است،
الگویی که ویژگیها و مهارتهایی را که خیلی مناسب برای چالشهای قرن بیست و
یکم است گردهم میآورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.
از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و
در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او
عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از
نرمافزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم
افتاده چون که برخی افراد را ناراحت میکند)
اکنون با نگاهی به گذشته پی میبریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به
خانه تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد.بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی
خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آیندهنگری و دوراندیشی خیلی
سودآورتر میباشد.
همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی میپنداریم. چند
دهه قبل جزء داستانهای علمی تخیلی بود. در دهه ۱۹۶۰ هنگامی که
آیندهگراها در آمریکا سعی کردند که روند شکلگیری اجتماع را در باقیمانده
قرن پیشبینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده
گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتابهای علمی و تخیلی
را به خود اختصاص دهد.
اینکه بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانهها و ادارات
در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل
بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و
محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کردهاند.
گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و
استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در
برنامههای کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و
خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است
که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین میدانست که اگر هرکسی زودتر و
قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمتری برای داشتن قدرت در صنعت
کامپیوتر خواهد داشت.
چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در
کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل
مشترک را میخورد و پیشبینی میکرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه
کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقالههایی که در آن زمان نوشت خبر از
آن میداد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن،
حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که میخواست به
خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل
کرده است.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، گیتس طراح اصلی حرکت مایکروسافت از تولیدکننده زبانهای
برنامهنویسی به یک شرکت نرمافزاری متنوع تبدیل گردید که همهچیز از
سیستم عامل نظیر ویندوز گرفته تا کاربردهایی مانند Excel, Word همچنین
ابزارهای برنامهنویسی را تولید میکرد. در این فرآیند او صنعت کامپیوتر را
دگرگون کرد.
آنهایی که از او انتقاد میکنند و او را متهم به گرایشهای انحصارطلبانه
میکنند ممکن است هر از چند گاهی درنگ نمایند و اینکه جایگاه انقلاب
کامپیوتر شخصی در حال حاضر بدون دخالت به موقع و مصلحتجویانه بیل گیتس در
کجا بود، فکر و اندیشه کنند. سرانجام، با تمام خطاهایش، جر و بحث کردن در
مورد این ادعا که بیل گیتس نقش مهمی در هدایت دوران تکنولوژیکی جدید داشته
سخت و دشوار است. همچنین یادآوری این نکته ارزشمند است که برخلاف بسیاری از
افراد خیلی ثروتمند جهان، او هنوز به دنبال تلاش برای معاش است.
متخصصان کامپیوتر وارث زمین خواهند بود
گیتس یکی از معدود مدیران موسس، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که
باقی مانده و از نظر تجاری موفق بوده است. او براستی یک کارشناس حقیقی و
متخصص کامپیوتر است.
فلسفه کسب و کار
سرگذشت مایکروسافت تقریبا سرگذشت یکی از شرکتهایی است که رشدی سریع و
بیوقفه در یکی از رقابتیترین صنایع جهانی داشته است. تحت رهبری بیل گیتس
که شرکت را به کمک پل آلن در سال ۱۹۷۴ بنیان نهاد شرکت مایکروسافت با دو
نفر آغاز به کار نمود و در حال حاضر بیش از ۲۰۵۰۰ نفر را در استخدام داشته و
فروش آن افزون بر ۸/۸ بیلیون دلار در سال (در سال ۲۰۰۹) میباشد.
شرکت مایکروسافت موفقیت خود را ناشی از ۵ عامل زیر میداند:
– نگرش بلندمدت
– جهتدهی به نتایج
– کار گروهی و تلاش همه جانبه فردی
– دلبستگی به فرآوردههای خود و مشتریان
– گرفتن واکنش مشتری به طور پیوسته
شرکت افراد خیلی باهوش و خلاق را استخدام میکند و با ایجاد شور و شوق آنها
را در چالش مداوم و شرایط کار عالی نگه میدارد. (دادن سهام جور واجور نیز
کمک خواهد کرد.) با کمتر از ۸ درصد، تغییرات پرسنلی آن در صنعت فنآوری
اطلاعات فوقالعاده پایین است.
هنگامی که افراد شرکت را ترک میکنند، مسئول پژوهش مایکروسافت نظر
میدهد که آنها به این علت این کار را کردهاند که چالش تمام شده است یا
خیر. ولی شاید آشکارترین آزمایش فرهنگ مایکروسافت، این است که بسیاری از
کارکنان اصلی و اولیه آن، هنوز آنجا هستند و کار میکنند. افراد زیادی در
سنین اواخر ۲۰ سالگی و اوایل دهه ۳۰ سالگی با استفاده از امکانات سهام شرکت
میلیونر شدهاند. آنها به راحتی میتوانستند بازنشسته شوند یا کنار بروند
ولی نرفتند.
به قول یک مدیر مایکروسافت «چه کار دیگری در زندگی خود میکردند؟ در کجا میتوانستند این قدر سرگرمی و لذت داشته باشند؟»
رمز و رازهای موفقیت
با تحلیل دقیق، ده رمز که موفقیت شرکت مایکروسافت و مدیران اجرایی استثنایی آن را توجیه میکند، آشکار میگردد. رمزهای انجام کسب و کار به شیوه بیل گیتس به قرار زیرند:
۱- در مکان مناسب و زمان درست دست به کار بزن
نسبت دادن موفقیت مایکروسافت به یک شانس و اقبال فوقالعاده یعنی تضمین
قرارداد تامین سیستم عامل برای اولین کامپیوتر شخصی آی بی ام راحت و آسان
است. ولی در این کار عوامل دیگری بیش از شانس و اقبال دخالت داشته است.
گیتس اهمیت معامله آی بی ام را تشخیص داد. او میدانست که آن معامله
میتواند تاریخ کاربرد کامپیوتر شخصی را دگرگون کند و او بیش از شش ماه به
طور خستگیناپذیری کار کرد تا شانس موفق بودن را به حداکثر برساند.
۲- عاشق فنآوری باش
یکی از مهمترین جنبههای موفقیت مداوم مایکروسافت دانش و آگاهی فنی گیتس
بوده است. کنترل تصمیمهای کلیدی و مهم در این زمینه به عهده وی بوده و در
بسیاری از مواقع او سمت و سوی فنآوری را خیلی روشنتر از رقبایش تشخیص
داده و همچنین آماده بوده که راه را نشان دهد.
۳- هیچکس را زندانی خود مکن
گیتس رقیب سرسختی است. هر کاری که کرده برنده شده. به عنوان یک معاملهگر،
این کار او را یک مذاکره کننده فوقالعاده انعطافناپذیر میسازد. او
استخوانی لای زخم باقی نمیگذارد و به طور آشکار در مورد رقبای کاری صحبت
میکند.
۴- افراد خیلی باهوش را استخدام کن
«افراد دارای بهره یا ضریب هوشی بالا» اصطلاحی است در مایکروسافت برای
باهوشترین افراد. از همان ابتدا، گیتس همیشه اصرار داشته که شرکت به
بهترین ذهنها نیاز دارد. از اینکه افراد نادان از نظر فن شناختی به او
صدمه نمیزنند خرسند است. در برخی جاها این کار به عنوان نخبهگرایی محسوب
شده و انتقادهایی را برانگیخته ولی اثرات مثبتی داشته است. شرکت قادر به
استخدام بسیاری از دانشجویان تیزهوش شده که مستقیما از دانشگاه به امید کار
در بهترین شرکت جذب میشوند.
۵- رمز بقا را فراگیر
گیتس به راحتی میپذیرد که رقبایش بیشتر نبردهای بازرگانی را به خاطر
اشتباهات خودشان باختهاند. آنچه او به ویژه در آن مهارت دارد فرار از
دامهایی است که دیگران در آن میافتند و این در حالی است که او از
فرصتهای ناشی از اشتباهات دیگران بهرهبرداری میکند.
۶- انتظار تشکر و سپاسگزاری را نداشته باش
بیل گیتس اهمیت داشتن دوستان را در جایگاههای بالا میداند. با وجود نبرد
جاری او با تنظیمکنندگان ضد تراست آمریکا، گیتس تلاش کرده که نظر مدیران
اجرایی شرکتهای فورچون ۵۰۰ را جلب نموده و گردهماییهایی از مدیران اجرایی
در سیاتل و سایر شهرها در سراسر ایالات متحده برگزار میکند.
۷- جایگاه برتر را برگزین
بیل گیتس نوعی رهبر جدید در کسب و کار است. در طول سالیان، بارها نشان داده
که گویا او نزدیکترین ارتباط را با غیبگوی صنعت کامپیوتر دارد. درک عمیق
او از فنآوری به عنوان یک شیوه منحصر به فرد از ترکیب کردن دادهها به او
توانایی ویژهای داده که روندهای آتی را دریابد و استراتژی مایکروسافت را
هدایت و راهنمایی کند. این کار نیز مایه شگفتی در بین طرفداران مایکروسافت و
مرعوب شدن رقبای آن شده است.
۸- همه پایگاهها را تحت پوشش قرار ده
عنصر مهم و کلیدی موفقیت مایکروسافت همانا توانایی آن در اداره و کنترل چند
پروژه بزرگ به طور همزمان میباشد. خود گیتس یک فرد چندکاره اصلی است و
گفته میشود که قادر به انجام چند گفتوگوی فنی به طور همزمان میباشد،
این توانایی قابل توجه وی در روش و نگرش شرکت بازتاب یافته است. به عبارت
دیگر مرتب در حال کشف بازارهای جدید و کاربردهای جدید نرمافزاری است. با
این کار حذف کارهای بزرگ بعدی منتفی است.
۹- یک کسب و کار جمع و جور را تدارک بین
در پیوند با ارزشگذاری بازار سهام شرکت، مایکروسافت نسبتا شرکت کوچکی باقی
مانده است. همچنین از نظر داخلی، شرکت همواره به بخشهای کوچکتر تقسیم
شده تا مناسبترین محیط گروه بازرگانی را حفظ کند. گاهی اوقات، تغییرات به
قدری سریع بوده که به نظر میرسد مایکروسافت تقریبا به طور هفتگی بخشهای
جدید ایجاد میکند. گیتس به حفظ یک ساختار ساده اعتماد دارد تا او را قادر
به حفظ کنترل شرکت کند. هر موقع احساس کند که خطوط ارتباطی در حال کشش یا
نامشخص است او در ساده کردن ساختار تردیدی به خود راه نمیدهد.
۱۰- همیشه مواظب کارهایت باش
اکنون بیش از دو دهه است که گیتس در بالای سر کار و حرفه خود است. در این
زمان او ثروتمندترین مرد جهان است که برای کسی که هنوز در اوایل دهه چهل
سالگی خود است بد نیست. معذالک با وجود ثروت هنگفت و موفقیتهایش هیچ
نشانهای از کم شدن فعالیت گیتس دیده نمیشود. او میگوید که با این «ترس
پنهان» برانگیخته میشود که ممکن است کار بزرگ بعدی را از دست بدهد. او قصد
تکرار اشتباهات سایر شرکتهای مسلط کامپیوتری نظیر آی- بی- ام و اپل
(Apple) را ندارد.
سه شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹
پیش بینی تقاضا در شرکت مایکروسافت
درحال حاضر مایکروسافت یک شرکت چند ملیتی شناخته می شود و بیشترین فروش
را از محصولات مایکروسافت، ویندوز و مایکروسافت آفیس دارد. میتوان با جرئت
گفت که مایکروسافت از پرچمداران دنیای کامپیوتر است.
Microsoft مخفف کلمه (Microcomputer software)درابتدا
توسط بیل گیتس وپل آلن در ۱۹۷۵ تاسیس شد. دفتر مرکزی آن درشهر ردموند در
ایالت واشنگتن آمریکا قرار دارد. مایکروسافت در زمینه طراحی، توسعه، ساخت،
صدور مجوز و ارائه خدمات نرم افزاری برای وسایل کامپیوتری فعال است. درحال
حاضر مایکروسافت یک شرکت چند ملیتی شناخته می شود و بیشترین فروش را از
محصولات مایکروسافت، ویندوز و مایکروسافت آفیس دارد. مایکروسافت توانسته
زودتر از رقبا خود تقاضای بازار را شناسایی کند و به جایگاهی که امروز دارد
برسد،
درسال ۱۹۸۰ بیل گیتس سیستم عاملی را از یک برنامه نویس محلی
خریداری نمود، سپس تغییراتی در این سیستم عامل اعمال کرد تا این سیستم عامل
بتواند به خوبی با ریزپردازنده های اینتل کار کند. همین مورد باعث شدتا
این سیستم درسال ۱۹۸۵ بتواند ۸۵٪ سهم بازار را از آن خود کند. او نام این
سیستم را ام.اس.داس گذاشت.
هنگامی که مایکروسافت نسخه ویندوز ۲ و ۱ را معرفی نمود، با
توجه به تجربه کم، وجود رقبا با کیفیت بالاتر وتصور مردم از شرکت به عنوان
یک شرکت دنباله رو، محصولات مایکروسافت با شکست مواجه شد. اما بیل گیتس دست
از تلاش برنداشت وسرانجام در ۱۹۹۰ به معرفی ویندوز ۳ پرداخت که به کاربران
اجازه استفاده از برنامه های تحت داس را می داد وهمزمان راحتی استفاده در
شکل ظاهری مک را برای آنان فراهم می نمود. به همین دلایل داس و ویندوز ۲
محصول مکمل به حساب می آمدند وشرکت توانست درآمد حاصل از این سیستم عامل را
دو برابر نماید.
ویندوز ان.تی باهدف رقابت با شرکت های یونیکس و نت ور در سال
۱۹۹۳ معرفی گردید. ان.تی بر روی کامپیوتر های بسیارقدرتمند قابل نصب بود.
همچنین قابلیت جابه جایی را داشته و می توانست با کامپیوترهای دیگریکپارچه
شود ودرنتیجه شبکه بسازد. با درکنار هم بودن تمامی این عوامل، این سیستم
عامل رشد شگرفی را در بازار پیداکرد. اما به دلیل نبودن پایداری لازم،
مشتریان بزرگ کماکان به استفاده از یونیکس ادامه دادند.
دردهه ۹۰ میلادی، بازار نرم افزار به طورکلی با بازار سیستم
عامل متفاوت بود. هنگامی که قیمت سیستم عامل درحال افزایش بود، روند نرم
افزار رو به کاهش قرار داشت. اما نرم افزاریک تجارت پرسود بود، افراد بعد
از آموزش آن نرم افزار را رها نمی کردند و برای خود شرکت ها، آموزش آن تا ۵
برابرخود نرم افزار هزینه داشت.دراین زمان شرکت مجموعه نرم افزاری با
تخفیف ارائه نمودکه کاربری راحتتری داشت. براساس آمار درسال ۲۰۰۰ آفیس
توانست یک سوم کل درآمد شرکت را ازآن خودکند.
اشتباهات مکرر مایکروسافت
در اواخر سال ۱۹۹۰ بیشتر مدیران اجرایی شرکت را ترک کردند.
دلیل آنان راکد و بی حرکت ماندن سازمان بود. برای رفع این مشکل پس از
مذاکرات صورت گرفته درون سازمانی، مدیران اجرایی وکارمندان به هشت گروه
تبدیل شدند که هریک با مشتریان مختلف ارتباط داشتند. در گذشته بیشتر بر
فناوری محصول توجه می شد اما بعد از تغییرات به توانمندسازی کارکنان،
ارتباط با مشتری وگسترش هدف فراتر از کامپیوترهای شخصی توجه شد. سپس حقوق
کارمندان خود را افزایش داد واین تغییرات باعث اثرات مثبت و دلگرمی
کارکنان شد.
درسال ۲۰۰۰ شرکت با یک شکست رو به رو شد. از سوی رای دادگاه
مبنی بر منفک شدن شرکت به علت عدم رعایت انحصار و از سوی دیگر رقیبش سیستم
عامل لینوکس وهمچنین کاهش سمت بیل گیتس به مدیرعاملی باعث شد تا سهام شرکت
به نصف برسد.
در ماه جون سال ۲۰۰۱ اتحادیه از دادگاه خواهان بازگشت
مایکروسافت به یک کمپانی شد. کمی بعد، در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱ به دستور
رئیس جمهور جورج بوش مایکروسافت یکتا شد و نشستی با مایکروسافت در دپارتمان
قضاییه آمریکا انجام شد.اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۴ شروع به مخالفت با متحد
بودن مایکروسافت کرد. در پایان مایکروسافت بسیار ضرر کرد و فرمان به فاش
کردن پروتوکل های اصلیش به رقبا را داد و دستور به تولید ورژنی از ویندوز
داد که مدیا پلیر نداشت.
با حضور اینترنت وپررنگ شدن نقش آن در بین مردم استراتژی های شرکت نیز تغییر کرد. گیتس پیش بینی می کرد نرم افزار مایکروسافت.NET بتواند
به سرعت مرزهای میان کامپیوترهای شخصی، سرورها، اینترنت ودیگر وسایل
ارتباطی را از بین ببرد. گیتس می گفت:”ما تنها شرکت نرم افزاری هستیم که
اعلام می کنیم اولین استراتژی ما تجمیع تمام خدمات درکنار یکدیگر
است.”درهمین راستا درسال ۲۰۰۱ برای رقابت با نینتندو وسونی، مایکروسافت
ایکس باکس که قابلیت بازی های ویدئویی داشت را به بازار عرضه کرد. با وجود
فروش ۲۲ میلیون دستگاه باز هم دچار ضرر سنگینی به مبلغ ۴ میلیارد دلارشد.
در حالیکه سونی ۱۰۰ میلیون دستگاه پلی استیشن در همین سال فروخت.
شرکت در سال ۲۰۱۳ مرتکب اشتباه بزرگتری شد و مایکروسافت
بهقصد برتری بخشیدن به ویندوزفون، شرکت نوکیا را با مبلغ ۲/۷ میلیارد دلار
خریداری کرد. اما نقشهها آنطور که انتظار میرفت انجام نشد و سهم ویندوز
در بازار تلفنهای همراه هرگز از ۳ درصد بالاتر نرفت. درنهایت تابستان
۲۰۱۵ فرارسید و این هزینه نیز بهعنوان ضرر در صورتهای مالی غول ردموند
نوشته شد.
یکی از مهمترین جنبههای موفقیت مداوم مایکروسافت دانش و
آگاهی فنی گیتس بوده است. کنترل تصمیمهای کلیدی و مهم در این زمینه به
عهده وی بوده و در بسیاری از مواقع او سمت و سوی فنآوری را روشنتر از
رقبایش تشخیص داده است. همچنین گیتس همیشه اصرار داشته که شرکت به بهترین
ذهنها نیاز دارد. از اینکه افراد نادان از نظر فن شناختی به او صدمه
نمیزنند خرسند است.
در حال حاضر صنعت کامپیوترهای شخصی در حال کاهش است و ویندوز در دنیای تلفن همراه تحت سلطه IOS و
اندروید قرار گرفته است. حتی بدتر از آن مایکروسافت شروع به توقف تولید
گوشی های هوشمند خود کرد و این کسب و کار ویندوز را با مشکل روبرو کرد. اما
از سوی دیگر کسب و کار ابری توانسته این کمپانی را در سطح بالایی نگه
دارد.
به هر حال ویندوز هنوز نمرده است و هنوز هم بر روی اکثریت
قریب به اتفاق صدها میلیون دسکتاپ و لپ تاپ در سراسر جهان نصب شده است.
مایکروسافت برخی طرح های جامع بلندپروازانه برای سیستم عامل خود در
نظرگرفته که پتانسیل ایجاد یک تاثیر بزرگ در آینده را دارد.