جزوه مدیریت یادگیری سازمانی با فرمت word قابل ویرایش و مشاهده برای موبایل و کامپیوتر
بخشی از متن فایل :
نظریه پردازان سازمانی كه درباره یادگیری، مدت زیادی مطالعه كرده اند ، همراه با نقل قولهای دیگر ، اظهار می دارند كه هنوز اختلاف های قابل ملاحظه ای برسر این موضوع وجود دارد.
اكثر اندیشمندان ، به یادگیری سازمانی به عنوان فرآیندی می نگرند كه در طول زمان خود را نشان می دهد و آن را با كسب دانش و بهبود عملكرد مرتبط می دانند. اما بر سر مسائل مهم دیگر اختلاف نظر دارند .
به عنوان مثال ، برخی معتقدند كه یادگیری مستلزم تغییر رفتار است ، درحالیكه دیگران تاكید دارند كه شیوه های جدید فكری ، برای یادگیری كافی است . بعضی ها به پردازش اطلاعات ، بعنوان ساز و كاری استناد می كنند كه ازطریق یادگیری اتفاق می افتد ، اما دیگران شناخت و بینشهای مشترك ، روالهای عادی سازمانی , حتی حافظه سازمانی را جهت یادگیری پیشنهاد می كنند.
و برخی فكر می كنند كه یادگیری سازمانی ، همگانی و مشترك است درحالیكه دیگران معتقدند كه این امر دارای نارسائیهاست و تعابیر شخصی ، یك فرم برای یادگیری بشمار می رود .
اندیشمندان تعاریف گوناگونی ازیادگیری سازمانی ارائه داده اند مثل : یادگیری سازمانی یعنی فرایند بهبود عملكردها ازطریق درك و شناخت بهتر(مارلین فایول و مارجریز لایلز " یادگیری سازمانی " مجله آكادمی مدیریت ، اكتبر 1985).
یك موجود درصورتی می آموزد كه با پردازش اطلاعاتش دامنه رفتارهای بالقوه اش تغییر یابد (جرج هابر" یادگیری سازمانی : فرایندهای مشاركتی و ادبیات ، علم سازمان " ، فوریه 1991)
سازمانها بوسیله رمزگذاری دریافتها ازگذشته به روال عادی كه رفتارها را هدایت می كند ، به عنوان سازمان یادگیرنده به نظر می رسند . ( باربارا لویت وجیمز مارچ "یادگیری سازمانی، مجله جامعه شناسی امریكا ، جلد 14، 1988).
یادگیری سازمانی فرایند كشف و تصحیح خطاهاست (كریس آرجریس "یادگیری دوحلقه ای درسازمانها ، مجله بازرگانی دانشگاه هاروارد، سپتامبر- اكتبر1977).
یادگیری سازمانی با بینشهای مشترك روی می دهد ، دانش و مدلهای ذهنی و از روی دانش و تجربه گذشته كه در ذهن باقی مانده ، ساخته می شود.(ری استاتا " یادگیری سازمانی: كلید نوآوری مدیریت ، مجله مدیریت اسلون ، بهار 1989).
در بین این تفاوتهای ناموزون كه برمبنای بینشهای قبلی ساخته شده اند ، چه استنباطی می توانیم داشته باشیم؟
به عنوان اولین گام تعریف زیر را مورد بررسی قراردهید : یك سازمان یادگیرنده ، در ایجاد ، كسب و انتقال دانش و نیز در اصلاح رفتارش به منظور انعكاس دانش و بینشهای جدید ، مهارت دارد .
این تعریف با یك حقیقت ساده آغاز می شود : ایده های جدید برای بروز یادگیری، ضروری هستند.گاهی این ایده ها از طریق جرقه های فكری یا خلاقیت ، ایجاد می شوند. در مواقع دیگر آنها از خارج سازمان وارد و یا به وسیله كارمندان دانشور داخلی بیان می شوند.
این ایده ها از هرمنبعی كه باشند ، محركی برای بهبود سازمانی محسوب می شوند . اما به تنهایی نمی توانند یك سازمان یادگیرنده بوجود آورند. بدون همراهی تغییرات كارساز ، وجود بهبود تنها امری بالقوه است.
با كمال تعجب ، این آزمون جدی ، برای آن است كه تعدادی از نامزدهای مسلم سازمانهای یادگیرنده را حذف كند . بسیاری از دانشگاهها و همچنین تعداد زیادی از مؤسسات مشاوره ای، رد صلاحیت می شوند.
حتی شركت جنرال موتورزعلی رغم تلاشهای اخیرش برای بهبود عملكرد، در مورد یادگیری سازمانی دارای كمبود است.
تمامی این سازمانها در تولید یا كسب دانش جدید،كارآمد بوده اند ، اما بویژه در بكارگیری این دانش در فعالیتهایشان موفقیت كمتری داشته اند. بعنوان مثال ، اكنون مدیریت كیفیت فراگیر در بسیاری از مدارس بازرگانی تدریس می شود ، اما میزان بكارگیری آن در هدایت تصمیم گیریشان بسیار كم است .
مشاوران سازمانی، مشتریان خود را به پویایی اجتماعی و رفتار گروهی توصیه می كنند ، اما خودشان برای رقابت شدید درون گروهی (تفرقه) انگشت نما هستند.
شركت جنرال موتورز ، به استثنای تعدادی از كارخانه های آن ( مانند ساترن و نامی ) در بهبود عملكرد های تولیدی ، موفقیت كمی داشته است ، گرچه مدیرانش در تولید ناب ، تولید درست و بموقع ، بهبود كیفیت زندگی كاری ، مهارت دارند.
و...